نشریه نسیم مهر

مسجد نهاد جامعه اسلامی است

۷ مطلب با موضوع «شماره اول» ثبت شده است

چه میزبانی بهتر از...

متنی خودمانی از رضا چاروقلو

فکر کن با یکی از رفیق جینگات که با هم کلی عیاقید و به اصطلاح باهم ندارید، هماهنگ کردی ناهار بیاد مهمونیت.

چیکارا میکنی؟؟

از صبح بلند میشی شروع میکنی خونه رو ترتمیز کردن و بساط پذیرایی رو ردیف میکنی که چی؟ که فلان رفیقم داره میاد. داداییمه. داداشمه.

حالا همه کاراتو کردی، از ساعت12 منتظر دوستتی، میبینی آقا ساعت سه و نیم بلند شده اومده، زنگ رو میزنه و در میره...

از صبح اینهمه زحمت بکشی، اونوقت اینطوری جوابتو بدن؟؟؟!!!!

مگه میشه؟؟؟؟!!!!!

اونموقع چه حسی بهت دست میده؟

از صبح به فکر آقا بودی، اونوقت میاد دم در و بدون اینکه ببینتت فرار میکنه.

یعنی تو اون لحظه بری جلو آینه خودت به خودت شک میکنی. شبیه کروکی تصادفی هستی که بیمه بهش تعلق نمیگیره...

وقتی مهمونت باهات اینطوری رفتار کنه، یا حتماً تو هم باهاش از این کارا کردی یا بعد از این کم کم ازش دلسرد میشی و هی میخوای تلافی کنی. میخوای یه بارم که شده مثل خودش رفتار کنی تا بهش نشون بدی اینجور کارا چه حسی رو به آدم میدن. ها؟؟؟؟

حالا نوکرتم، یه طرف حسابی از اول زندگیت باهات یه قرارداد بسته و با هم هماهنگ کردید که تا زنده ای و نفس میکشی، روزیت رو بده و نذاره بلنگی، تو هم در عوضش روزی پنج بار بری کارگاهش و حضورت رو تیک بزنی.

به نظرت نمی ارزه؟؟ فقط پنج بار، اونم وسط اینهمه دغدغه های پوچ که واس خودت درست کردی حالا بیای یه چند دیقه از همه ی اینا فارغ شی و بشینی با طرف قراردادت صحبت کنی؟؟؟

البته اون کار خودشو خوب بلده و هیچوقت کم کاری نمیکنه ولی بعضی وقتا تو با کارات یه کم دلخورش میکنی. این که وضع رفاقت نیست...

پس معرفتت کجا رفته؟

یه روز دم به دیقه میخوای باهاش بشینی و سفره ی دلت رو واسش باز کنی، یه روز میگی ول کن بابا، الآن حسش نیست برم پیشش.

بعضی وقتا از رو دوست داشتن، تا میاد یه کوچولو امتحانت کنه، انقدر سریع میری میفتی به دست و پاش که خدا غلط کردم، خودت کار منو ردیف کن، غیر از تو کسی رو ندارم و از این حرفا... اما تا غلطک زندگیت میفته رو روال، خوشی میزنه زیر دلت. به کل یادت میره خدایی هم هست. اینکه نمیشه...

طرف مریض میشه میبینی رو در یخچال یادداشت میچسبونه "قرصام یادم نره".

به مادرش میگه سر ساعت یادآوری کن قرصامو بخورم.

ساعت گوشیشو کوک میکنه 5دیقه قبل از موعد قرص، زنگ بزنه

تلویزیون رو تنظیم میکنه رو ساعتی که باید قرص بخوره روشن بشه.

شمارش معکوس مایکروفر رو میچرخونه تا سر ساعت قرصا ونگ و ونگ کنه که نکنه آقا یدفعه تو خوردن قرصاش تاخیر بیفته. حالا...

ای دل غافل...

حالا بهش میگن تا فراخوان لبیک مسلمونی رو شنیدی، سریع خودتو برسون بگو منم هستم زرتی شروع میکنه واسه خودش دلیل تراشیدن و بهونه آوردن و توجیه های الکی که حالا تازه دارن اذان میگن؛ نمیمیریم که... الآن حسش نیس. دو ساعت دیگه میخونیم. اما نمیدونه که این دارو هم زمانی بهترین و بیشترین اثرش رو میذاره که سر وقت استفاده بشه.

بابا ناسلامتی خدا داره میزبانیتو میکنه ها...

رفیق دیگه جینگ تر از خدا میخوای؟

تورگی تر از خدا میخوای؟

زنگ یادآوری دیگه بهتر اذان؟

دیگه بهتر از شهادتین؟

دیگه بهتر از اسم حضرت امیر(ع)؟؟

برید خدا رو شکر کنید که داره صدای اذان میاد و الا حالا حالا ها....

من باید برم کارگاه انسان سازی حضورمو تیک بزنم.

خدا داره واسم لیموشیرین قاچ میکنه؛ هرچی دیرتر برسم شیرینیش کمتر میشه.

فعلا یاعلی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

دیگران

جستاری پیرامون جوان امروز و دغدغه های امروزی به قلم امیررضا امیانی

زخم اول: ساعت هفت صبح است و جوان امروزی در تلاش است که از رخت خواب گرم خانه دل بکند و آماده ی مدرسه رفتن شود. کلنجار رفتن با خود یحتمل با اشارتی محکم از سوی والده محترمه برق از سه فازش می پراند و قضیه به طور کل حل و فصل می شود. ولی زخم آنجا سر باز می کند که این دیر بیدار شدن ماحصل تا پاسی از نیمه شب بیدار ماندن به دلایل مبسوط مورد بحث در آینده است جوان امروزی با زخمش کنار می آید و زمزمه ای زیر لب می کند و به سمت زخم بعدی حرکت.

زخم دوم: ساعت هفت و نیم صبح با کمی اضظراب جلوی مغازه بقالی دو محل آن طرف تر منتظر خرید دو سه نخیه دوستش. آتش به راه فندک آویزان جلوی درب ورودی مغازه، میزان ریسک پذیری را بالاتر می برد. سوای استفاده هفتاد هشتاد درصدی از دود سیگار رفیق شفیق احتمال درگیر شدن مستقیم این زخم را هم باید در نظر بگیرد. جوان امروزی مستعمل ناقص به سمت مدرسه می رود از مسیر زخم بعدی.

زخم سوم: از خوش شانسی جوان امروزی می تواند این باشدکه مسیر دبیرستان دوره دوم! دخترانه در راه مدرسه ی خودش باشد که جور تأخیر خوردن در دفتر انضباطی را نکشد و تشرهای معلمی که شاید دیگر نفسش مثل قدیم خیلی حق نباشد. اما مصیبت از جایی شروع می شود که مسیر کج می کند به سمت دبیرستان دوره دوم! دخترانه. آنجا هم فرض به استفاده ی حداکثری رفیق شفیق کم استرس هست و احتمال بدتر ترکش مسیر که نهایت زخم است. در غیر این صورت اگر مقصود زخم جوان امروزی باشد که قس علی هذا... جاخالی جا خالی جا خالی. حرکت به سمت زخم چهارم.

زخم چهارم: ساعت هشت و اندی صبح. کلاس سه چنده طبقه چند. کلاس گرم تابستانی و سرد زمستانی هنوز خوب برای خواب کلاس جاگیر نشـــــــ....

-برپا

- یکی یه برگه دربیارید برای کوئیز – ترجیحا کوئیز، معادل فارسی اش سخت است-

طبقه ای دیگر به قوز صبحگاهی اش اضافه می شود. ترجیح می دهم به مدرسه در فضایی جدا بپردازم جهشی داریم به ساعت دو بعد از ظهر در خانه.

زخم پنجم: پرتاب سه امتیازی کیف تهی از کتاب و دفتر مدرسه به گوشه صندلی و کِیفدرجای خود قرارگرفتنش را از پرتاب می گیرد. صدایی بلند می شود که ناهار چی داریم؟ عدل سر سفره ناهار می رسد و به قاعده یک کارگر خسته ی روزمزد می خورد و مستقیم به فوت وقت بعد از آخرین لقمه غذا به سراغ گوشی فلان برند معروفش می رود که کم کم دارد همه گیر می شود بین خلق الله این بلاد.گوشی ای که عده ای به ضرب و زور از خانواده می گیرند و عده ای به طرفه العینی برای احتمالا یکتا فرزندشان.

دینگ دینگ دینگ ... نوتیفیکیشن ها همینجور بی قاعده و تصاعدی بالا می رود درگروهی که معلوم نیست ماهیت تشکیلش چیست ولی هدف کاملا مشخص است تغییر ضرب المثل ها، بنشین تو تلگرام و گذر عمر نبین. تا به خودش می آید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

سبحان الله

داستانی به قلم مهدی سلطانی

« سبحان الله! سبحان الله! سبحان الله!»

برای بار هفتم ذکر می گویم و این امام جماعت هنوز از روی سجده برنخاسته است. کم مانده است در سجده به گریه بیفتم، کم مانده است بیخیال نماز شوم و همین حالا از مسجد خارج شوم و دیگر هیچ وقت پایم را در هیچ مسجدی نگذارم. همه ی این افکار از اولین سجده همراه من است تا این چهارمین سجده ای که به درگاه حق به جا آورده ام. گَه گاهی به این فکر فرو می روم که آیا خود خدا هم راضی است همه ی بندگانش به خاطر بوی جوراب این یک نفر در عذاب باشند؟

«سبحان الله! سبحان الله! سبحان الله!»

هنوز بر نخاسته ایم! بوی عرق تندی که دهان را تلخ می کند، در حالی که به بوی گلاب ملایمی آغشته باشد، می تواند بدترین طعم تاریخ را در خاطر هر کسی زنده کند. این اولین باری بود که به خام خواری های خاور دور حسادت می کردم. نمیدانم بعد نماز تذکری به او بدهم یا بگذارم با همین رویه راز نیاز های دیگران را هم از بین ببرد؟ از ما مسلمان ها بی ملاحظه تر خودمانیم! کسی نیست که به این امام جماعت بگوید که مرد مؤمن، پدرصلواتی شاید کسی عذر داشه باشد، شاید کسی مریض باشد و نتواند سرش را خیلی پایین نگه دارد، اصلا درآمد و وقت پول بهای من فدای همه ی ثواب های این نمازگزاران! ولی آخر این بوی جوراب را کجای این دل گناه کارم بگذارم. همیشه با خودم فکر می کردم که اگر جای اینکه مغزهایشان شسته می شد، پاهایشان را می شستند، اینک همه در بهشت بودیم. لازمه ی همه ی ایدئولوژی ها نظافت است. من و امثال من به جهنم اصلا اگر پاک نباشند جانشان در خطر است. اگر دیگران را آزار دهیم هرگز موفق به لمس.....

«الله اکبر! بحول الله!»

زودتر از همه و به سرعت از جایم می جهم و با قد نسبتاً بلندم از بالا ی همه ی جمعیت نفس عمیقی میکشم و جوری ریه هایم را خالی میکنم که پرزهای زبان و بینی کوفته ام به سبیل های پرم می چسبد:

هیچ چیز جز خدا!

هیچ چیز جز خدا!

هیچ چیز جز خدا!

کمی تسبیحات اربعه!

« الله اکبر! سبحان الله»

هنوز استغفار نخواسته بودم چگونه اینقدر زود تمام شد؟ آیا این همان امام جماعت است یا بین دو سجده او را تعویض کرده اند؟ به یاد خدا و از روی بدبختی های خودم بغض می کنم. آخر مگر می شود زمان این قدر با همه لج باشد؟! هیچ چیز نمی شنوم. فقط به تبعیت از یکی از برادران دینی ام به سجده می روم. آن همه بخششی که در تسبیحات در ذهنم بود چه شد که این گونه به نفرت از جوراب و بوی جوراب و صاحب جوراب بدل شده بود؟

نظافت! نظافت! نظافت! طهارت، پاکی، تمیزی! مگر پاک بودن تنها به طهارت است؟ من فکر می کنم دوره ی پیامبر صحابه هیچکدام جوراب پایشان نمی کردند، وگرنه حداقل یک حدیث نبوی درباره ی جوراب و بوی آن باید وجود داشته باشد. مگر می شود که مردی به زمختی من به  خاطر بوی ....:

هیچ چیز جز خدا!

هیچ چیز جز خدا!

هیچ چیز جز خدا!

نمی شود، نمی شود تمرکز کرد. همه ی ازمنه ی تاریخ در ذهن کوچک مشغولم محدود شده است. همه ی تاریخ و کتب تاریخی معدودی که خوانده ام، همه ی پست های تلگرامی که درباره ی پندهای بزرگان است در ذهنم بالا و پایین می دوند ولی جمله ای در وصف این بزرگوار در بینشان یافت نمی شود. البته همه اش تقصیر این بنده خدا هم نیست.  تقصیر متولیان و هیئت امنا هم است. اگر نمی توانند یک پاشویه درست کنند لااقل گذاشتن چند جفت دمپایی اصلا کار سختی نیست.

«الله اکبر! الله اکبر یا ولی العافیه»

واااااااااای این قبلی ها که اینقدر طول کشید. فکر کنم این یکی دیگر تمام نشود. دیگر مسموم شده ام. شکی درش نیست که اینک مسمومم.. دیگر کارم از زنده ماندن گذشته است. با چشمانی بسته از سر رفع نیازم ذکر می گویم. خدا نه آنقدر مرا خالص آفریده که جز او به هیچکس فکر نکنم، نه خود من آن قدر قوی هستم که بتوانم به هیچ چیز جز خودش فکر نکنم. من بدبخت نیاز به توبه دارم و همه ی این ها را مدیون این جوراب کذاییم. این جوراب باید به موزه برود چون فکر کنم از یک قالی دویست ساله هم بیشتر پا خورده است. هر لحظه بیشتر به بی نظیر بودن این جوراب ایمان می آورم. فکر کنم مست شده ام. فکر کنم بتوانم این چشمان خمار خسته ی بسته را به هر کسی که بخواهم بفروشم. خدا را می بینم. این ساقی سیمین پا به وصال من به درگاه حق شده است. شرابش آنقدر ناب است که فقط باید آن را بویید. آن را بویید و مست شد و در مستی به صرافت و راستی افتاد و در این راستی و صداقت به عالم معنا دست یافت و دامان را آنقدر پر کرد که برای همه ی مریدان ارمغان حق آورد. دست خدا را روی سرم حس میکنم که سرم را نوازش میکند.

« الله اکبر ....اَ............اَ»

یادش نمی آمد. فکر کنم بچه هم مست شده بود. سنگینی سرم بلافاصله بعد از نفس عمیقی که می کشم می پرد. سلام می دهم و بدون آنکه به کسی دست بدهم از مسجد خارج می شوم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

میزگرد مهر

مصاحبه با ائمه جماعات مساجد مهرآباد

اولش مردد بودیم که انعکاس نظرات صاحب نظران اجتماعی محله را در قالب مصاحبه های فردی بگذاریم یا مقاله های شخصی این بزرگواران، تا اینکه دوستی پیشنهاد داد که برای هر شماره نشریه یک میزگرد با حضور مسئولان و صاحب نظران اجتماعی بگذاریم. متن پیش رو ماحصل جلسه دو ساعته با بعضی ائمه جماعات مساجد محله مهرآباد است. متأسفانه برای بعضی بزرگواران مشکل پیش آمد و نتوانستیم در خدمتشان باشیم.

 نسیم مهر:

به نظر شما مهم­ترین آسیب­هایی که محیط اجتماعی محله­ی مهرآباد را تهدید می­کند چیست؟

حاج آقا سیفی (امام جماعت مسجد امام رضاعلیه السلام):

بسم الله الرحمن الرحیم. اولین مسئله را مسئله حجاب زنان می دانم و مسئله دوم را مسئله امنیت محله.

حاج آقا شاکری (امام جماعت مسجد امام صادقعلیه السلام):

بسم الله الرحمن الرحیم. به نظر بنده مهم ترین مشکل مهرآباد سطح پایین فرهنگ عمومی است؛ که این نتیجه ی مهاجرنشین بودن این محل، علم گریزی و... است. البته این به معنای مذهبی نبودن اهالی نیست. علاوه بر آن عدم حضور شخصیت های برجسته علم و فرهنگی و... را اضافه کنید. حال این پایین بودن فرهنگ تبعاتی دارد: بیکاری، اعتیاد، قاچاق فروشی، نزاع، بدحجابی، فحشا و ناامنی است. خانواده ها فرزندانشان را هدفمند و درست تربیت نمی کنند. و علت آن هم کارگر بودن پدر خانواده هاست که لاجرم وقت کمی را برای فرزانشان می گذارند.

حاج آقا انصاری(امام جماعت مسجد امام باقرعلیه السلام):

بسم الله الرحمن الرحیم. ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. بنده هم با آقای شاکری موافق هستم. یکی از علل عقب ماندگی مردم ما (فارغ از مکان محله، در جاهای دیگر نیز بنده این را دیده ام) جهل است. جدیداً زیاد می بینیم که این قاچاقچی ها و مواد فروش ها را اعدام می کنند. علت وجود اینها جهل است. 

حاج آقا صادقی(امام جماعت مسجد حضرت صاحب الزمانعجل الله تعالی فرجه):

بسم الله الرحمن الرحیم. به نظرم بحث بسیار مهمی است. تشکر می کنم از شما جوانان که این موضوع برایتان دغدغه است. در مورد سؤال. ما اگر بخواهیم آسیب شناسی کنیم هر قشری آسیب ها را از دید خود می بیند. پس قبل این سؤال باید سؤال دیگری پرسید: نقش مسجد در محله چیست؟ گاهی می گوییم که مسجد جایی برای نماز خواندن صرف است. اگر این شد پس آسیب هایش محدود می شود. گاهی ما می آییم تعریف می کنیم مسجد باید در حیطه محله خودش حکمرانی کند (که نظر خودم نیز همین است). مناسبات محله را او تعیین کند. خط مشی اصلی را او تعیین کند. اگر تعریف مان این شد آن گاه آسیب های محله از دید ما فرق می کند. آن گاه اگر محله ما موش دارد به مسجد بر می گردد تا بگیرید به این مسائلی که بزرگواران فرمودند و درست هم هست. یک محله اسلامی و یک مسجد پویا نباید این آسیب ها را شاهد باشد. من فکر می کنم خود ما ائمه جماعات هنوز به تعریف واحدی از مسجد نرسیده ایم. نداشتن تعریف برای مسجد نیز خود یکی از مهم ترین آسیب هاست. آسیب بعدی نیز نبود یک اتحادی بین جمعیت حزب اللهی محله مهرآباد است.

 نسیم مهر:

به نظر شما اولویت­دارترین اقداماتی که مساجد محله­ ی مهرآباد باید در موضوع مسائل اجتماعی انجام دهند چیست؟

حاج آقا صادقی:

به نظر بنده اولین کار همان ایجاد وحدت بین مساجد است.

حاج آقا سیفی:

بنده هم این را اولی می دانم.

حاج آقا شاکری:

متأسفانه مساجد ما به یک روش هایی عادت کرده است. معتاد شده ایم به وضع موجود. مسجد را تقلیل داده ایم به یک نماز خواندن صرف و به این عادت کردیم. یک مقدار هم حکومت در این قضیه نقش داشته است. تعداد زیادی متولی فرهنگی تعریف کرده اند که شده اند رقیبی برای مسجد.

من اولویت را این می دانم که امام جماعت مسجد آدم سالمی باشد، صادق باشد و جذابیت داشته باشد این از همه مهم تر است.

حاج آقا انصاری:

ائمه جماعات باید در زی امامت جماعتشان به امثال شیخ عباس قمی اقتدا کنند که نفسش را کشته بود. اگر این باشد و بین مساجد اتحاد هم باشد و عامل به حرف مان هم باشیم فرج حاصل خواهد شد. از نماز جمعه به ما گفتند شما نمی توانید جوانان را جذب کنید. من به ایشان گفتم ما اینجا سه وعده نماز داریم و کارمان سخت تر است شما که هفته ای یکبار نماز دارید چقدر جوان جذب کردید؟

 نسیم مهر

در حال حاضر مسجد شما در این رابطه چه اقداماتی انجام می­دهد؟

حاج آقا صادقی:

من احساسم این است که چون ما تا به حال به این سؤالات به صورت جدی فکر نکردیم و جمع نشدیم روی آن تمرکز کنیم، اگرچه کار انجام دادیم ولی جدا جدا بوده است و بازخوردی نداشته ایم. برای همین به نظر من ما واقعا کار خاصی انجام ندادیم.

اگر مسجد فارغ از تعبدی که ذات آن است بتواند مقداری مشکلات کردم را حل کند و مردم حس کنند که مسجد در راه حل مشکلاتشان قدمی بر می دارد اعتماد برایشان ایجد می شود. ما یک ایرادی هم داریم. الگو سازی هم نداشتیم. نتوانستیم یک نفر الگو به مردم معرفی کنیم که او واجد همه صفات آرمانی باشد که ما او را به مردم معرفی کنیم.

مسجد ما هم اگرچه کارهایی انجام داده است ولی هیچ خروجی ای نداشتیم. این جلسه مهم ترین کاری است که انجام شده است.

حاج آقا انصاری:

بگذارید یک جمله ای را عرض کنم خدمتتان، خیلی روشن و با شهامت بگویم، هیچ کاری نکرده ایم. چون منیت در مسجد زیاد است. اگر این منیت ها را کنار گذاشتیم مسجد می شود محلی برای خدمت به جامعه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

یادداشت مدیر مسئول

ممنون که تا اینجا خواندیدمان. سن نشریه ای مان کوچک تر از آن است که بی عیب و حتی کم عیب باشیم. کوچک ترها نیاز به راهنمایی بزرگترها دارند و ملاک بزرگتری صرفاً سن نیست. پس شما خواننده عزیز! در هر سنی هستی، به سوی شما دست یاری دراز می کنیم. نسیم مهر برای ادامه مسیر نیاز به یاری شما دارد. اگر می نویسید، اگر منتقد خوبی هستید، اگر عکس می گیرید، اگر گرافیست هستید، اگر به خبرنگاری علاقه دارید، اگر نسبت به ماوقع محله مان دغدغه مندید، اگر برای تغییر جامعه مان ایده ای دارید «نسیم مهر» بهترین جا برای فعالیت است. یکی از اهداف ما گردهمایی نخبگان محله و اجماع فکری برای بهتر شدن کیفیت زندگی و ایجاد سازمان مردم نهاد جهت حل مشکلات محله خودمان است. پس از راه های ارتباطی زیر خودتان را به ما معرفی کنید تا دغدغه مندان محله یکدیگر را بهتر و بیشتر بشناسند:

      شماره پیامک نشریه: 09109836772

      آدرس ایمیل: nasimemehr1395@gmail.com

      آدرس وبلاگ نشریه: nasimemehr1395.blog.ir

      کانال تلگرامی:  @nasim_e_mehr

نسخه الکترونیکی نشریه را روی سایت می توانید پیدا کنید.

شاید برای شما سؤال شده باشد که این نشریه قراره است هر چند وقت یکبار چاپ شود؟ فعلاً قصد داریم گاهنامه ای چاپ کنیم. یعنی در هر نشریه زمان انتشار شماره بعدی را اعلام کنیم تا اگر خدا خواست با جمع کردن یک تیم قوی بتوانیم نشریه را تبدیل به یک ماهنامه بکنیم. عجالتاً مطلع باشید که شماره بعدی «نسیم مهر» اوایل تیرماه (یکی از سه شب قدر) منتشر خواهد شد.

نکته مهم بعدی بحث تأمین مالی است! بله، نشریه ای با این ابعاد برای چاپ نیاز به عنصری حیاتی به نام پول دارد. همین جا بگوییم که به هیچ نهادی وابسته نیستیم. مهم ترین دلیل استقلال مان عدم وابستگی مالی است. پس هم اکنون نیازمند یاری گرمتان هستیم! می توانید کمک­ های نقدی تان را به شماره کارت 6037701058434405 (حاجی زاده) و کمک های غیر نقدی تان (که این یکی خیلی مهم تر است، مثل در اختیار گذاشتن دستگاه کپی سیاه و سفید و رنگی A3) به بنده تحویل دهید.

برای طراحی لوگو نشریه هم می خواستیم مسابقه بگذاریم که خوب چون پول نداریم و نمی توانیم هدیه بدهیم منتفی شد! ولی اگر کسی لطف کرد و خواست لوگو طراحی بکند قطعاً استقبال می کنیم! لوگویی برای نام «نسیم مهر».

در آخر یادی کنیم از عزیزی که سال گذشته همین موقع اجرای مراسم جشن نیمه شعبان را بر عهده داشت. ابوالفضل اخوان عزیز که شخصاً افتخار شاگردی اش رو داشتم و خیلی از این نویسنده ها مدیون زحمات اویند. با فاتحه­ای روح رفتگان را شاد کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

آمدیم که... (سرمقاله)

سرمقاله شماره اول نشریه به قلم آقای علی اکبر قلیچ خانی

هر دین و مذهبی ، مکان مقدسی دارد که جایگاه ویژه ای در برقراری روابط اجتماعی آن دین عهده دار است. در میان مسلمانان نیز فارغ از هر نحله و مذهبی، مسجد به عنوان پایگاه مردمی و دینی کارکردهای  بسیاری بر آن مترتب است .

 پیامبر اسلام به عنوان خاتم پیامبران و معمار جامعه آرمانی مسلمین که توانست با  رفتارها و تصمیم گیری های عالی اش، قوم مأنوس با کثافت زندگی جاهلانه را که دارای آداب و رسوم بعضاً خارج از انسانیت بودند، به کیفیت پاک و پیشرفته ای از درک و شهود معنوی و توحیدی رساند؛ و در کنار اوج سلوک فردی مسلمین، آنها را با آداب صحیح و مترقی زندگی اجتماعی و حقوق انسانی آشنا سازد، که تاکنون نیز هیچ تمدن خارج از اسلامی نتوانسته رشحاتی از قوانین و نگاه درست فردی و اجتماعی را که پیامبر اسلام برای زندگی بشر تعریف و پایه گذاری نمود، درک و اجرایی نماید.

همین پیامبر عظیم الشأن برای نهادینه نمودن جامعه اسلامی اولین بنایی که برپا نمود مسجد بود. از آن به بعد مسجد تبدیل به بزرگترین و معنوی ترین پایگاه مسلمین گردید از حکومت تا قضاوت تا سرپرستی بینوایان جامعه تا سلوک الی الله تا بسیج مردمی برای جنگها... در همان پایگاه مسجد صورت می پذیرفت. کلاسهای درس، بیان احکام و روایات، تفسیر قرآن و تقنین جامعه همه در بستر مسجد شکل گرفت. یعنی اجماع قوای مقننه و اجرایی و قضایی در زمان پیامبر در ساحت مسجد بوده است. بزرگترین انحرافات جامعه هم از زمانی شروع شد که عده ای برای تصمیم سازی از مساجد فاصله گرفتند که اینجا مدخلیت ورود به بحثش نیست.

اهتمام پیامبر گرامی اسلام و همچنین حضرات معصومین به حفظ وجهه اجتماعی مسجد بود که توانست فراتر از هر نوع روابط طبقاتی و اشرافی و قبیله گرایی، مردم را بر اساس تقوا گرد هم جمع آورد. در قواعد مدرن امروزی که برای تصمیم سازی های بزرگ پیشنهاد گردیده اگر به چشم دقت نگاه کنیم اصول همان احکامی است که برای مسجد وضع شده است. نگاه کلان مدیریتی، در نظر گرفتن انصاف، دوری از نگاه فردی و تلاش برای حفظ اهداف جمعی یکسان خدا محور، رعایت و دقت در داشتن طهارت ظاهری و باطنی، همه  احکام مترتب مسجد است که به بیانی به روز تر امروزه به عنوان متدهای مهم مدیریت جامعه و هر سازمان مردم نهادی آموزش داده می شود البته بدون نام آوردن از صاحب این قوانین و دین اسلامش.

هر چه از زمان حضرات معصومین فاصله گرفته ایم جایگاه مسجد کارکرد اجتماعی و مدیریتی و وجهه هدایتی خود را بر زندگی عموم مردم از دست داده و مسجدها مانده اند با یک نماز و چند احکامی که  دارای بیان کهن و محصور در رساله های عملیه می باشند. این کوتاهی مسلمین که نتوانستند جایگاه مسجد را به عنوان مرکز تربیت و اصلاح و اجماع و رشد فکری و دینی فردی و اجتماعی مسلمانان حفظ و ارتقا بخشند از عوامل مهم عقب ماندگی اجتماعی مسلمانان است .

هر دینی که جایگاه محوری پایگاه اجتماعی خود را در جامعه از دست بدهد محکوم به انحراف و عقب ماندگی متدینین اش می باشد. و این خطر را در جامعه خودمان نیز کاملاً حس می کنیم.

هدف اصلی نشریه پیش رو،  تعریف جامعه اسلامی با محوریت نهاد مسجد می باشد. بیان و شرح نیازها و الزامات جامعه اسلامی و تعریف اسلامی از جامعه -که مد نظر و مورد مطالبه بزرگان عزیزمان نیز می باشد- قدمهایی است که امید داریم با یاری و استعانت حضرت سبحان و دعای شما، توان برداشتنش را داشته باشیم .

این قدمها و همت در ایجاد جامعه ای اسلامی که دارای تئوری قابل دفاعی بوده و  مبتنی بر شرعیت مبین اسلام عزیز است، گامهایی است جهت استقلال فکری جامعه اسلامی، بدون نیاز به برنامه ها و روش های القا شده به جوامع  مسلمین از جانب استکبار و نحله های فکری مر بوطه اش. تعریف بر اساس مبانی و با نگاه کاملاً کاربردی که امکان بروز شدنش نیز وجود داشته باشد.

+++

نیت تفکرات و ایده های مجموعه حاضر در نشریه، آماده سازی و تربیت  متفکرین اسلامی در حوزه علوم انسانی است که با تلاش و همکاری یکدیگر بتوانیم اولاً در شکوفایی و آزادسازی توان های بالقوه مساجد محله مان کوشش ایمانی کرده و جایگاه رفیع مسجد را معرفی نماییم و با بیان واقعیت های تلخ موجود چه در حوزه فردی و چه در حوزه اجتماعی و همچنین آینده شیرین ایده های  مبتنی بر تفکر اسلامی در ترویج خوبیها و زدودن زشتی ها و پلیدی ها از جامعه خود کوشا باشیم .

و در نگاهی کلان تر، تئوری علمی با سبقه تجربه عملی و ماکت آن به بزرگان و ان شاءالله جهان اسلام برای تعریف و تئوریزه جامعه اسلامی ارائه گردد.

اینها آغاز حملات جنگ نرم معتقدین به دین شریف اسلام و  دلسوزان خط مشی امام و رهبری است به پایه های تفکری که هدف غایی آن مسخ مسلمین از مشی پیامبر مکرم اسلام و جامعه آرمانی اسلامی است، قدمهایمان را از همین محله و مسجد شروع می نماییم، ان شاء الله.

مقالات و متن های موجود نشریه همه نوشته های فرزندان مسجد می باشد داستانها، دغدغه ها، پرسشها که شاید برخی گزنده و یا خام باشد ولی در حاق نوشتار، هدف اصلاح رفتارها و کردارهاست.

ممنون می شویم اگر اشتباهات مان را گوشزد کنید، ایرادهایمان را بگیرید، پیشنهادات را به گوش مان برسانید نظرات خودتان را در قبال مسجد و محله بیان نمایید. حتما منعکس خواهیم نمود قول می دهیم شنوای خوبی باشیم. دست عزیزانی که دوست دارند در نشریه فعالیت داشته باشند به گرمی میفشاریم، همه دعوتید.

این نشریه و دوستان زحمتکش آن، بی هیچ چشم داشتی نیت خدمت دارند و بسان نهال نوپایی می‌مانند که نیاز به حمایت و دعای خیر شما دارند.

و آخر دعوانا الحمدلله رب العالمین.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ

شماره اول منتشر شد

اولین شماره نشریه نسیم مهر منتشر شد.

نشریه «نسیم مهر» مقارن با فرخنده میلاد حضرت صاحب و سال روز حماسه فتح خرمشهر اولین شماره خود را به دست نشر سپرد.

این شماره که در 300 نسخه انتشار یافت در مراسم نیمه شعبان مسجد صاحب الزمان عج توزیع و نسخه هایی از آن نیز به سایر نهادهای اجتماعی محله عرضه شد.

نسخه الکترونیکی این شماره را از اینجا دریافت نمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر وبلاگ